، ادوارد آزبورن ویلسون (متولد 10 ژوئن 1929) ، معمولاً با نام E. O. Wilson ، زیست شناس ، طبیعت شناس و نویسنده آمریکایی است. تخصص بیولوژیکی وی میرمولوژی ، مطالعه مورچه ها است که وی را کارآزموده برجسته جهان می نامند.ویلسون را به علت حمایت از پیرامون زیست ، "پدر جامعه شناسی زیست شناسی" و "پدر تنوع زیستی"  و عقاید سکولار-اومانیست و دئیست خود را در رابطه با مسائل دینی و اخلاقی فرنام دیتا اند. از آنگونه بزرگترین مشارکتهای او در نظریه اکولوژی نظریه زیست جغرافیایی جزیره است که وی با همکاری زیست شناس ریاضی رابرت مک آرتور گسترش داد. این تئوری به عنوان پایه و اساس زمینه طراحی ناحیه نگهداری شده ، و وانگهی نظریه بی طرفانه بی نظیر تنوع زیستی استفان هابل بود.ویلسون استاد تحقیقاتی دانشگاه Pellegrino ، ممتاز در حشره شناسی برای گروه زیست شناسی اندامگان و ​​تکامل در دانشگاه هاروارد ، مدرس دانشگاه دوک ، و عضو کمیته تحقیق شکاکانه است. وی برنده اومانیست آکادمی بین المللی اومانیسم است.وی دو بار برنده جایزه پولیتزر برای داستان نویسی عمومی (برای کتاب درباره طبیعت انسان در 1979 و مورچه ها در 1991) و نویسنده پرفروش نیویورک تایمز برای تسخیر اجتماعی زمین ،نامه به یک جهان جوان است ،و معنای وجود انسان.پاورپوینت زیست شناسی دهم  فصل چهارم 

ویلسون در بیرمنگام ، آلاباما متولد شد. طبق زندگی نامه خویش ، Naturalist ، او بیشتر در گوشه ها-کناره ها واشنگتن دی سی و در حومه اطراف موبایل ، آلاباما بزرگ شده است. و از کودکی به تاریخ طبیعی علاقه داشت. والدین وی ، ادوارد و اینز ویلسون ، در سن هفت سالگی طلاق گرفتند. این طبیعت شناس جوان در چندین شهر و شهر بزرگ شد و با پدر و نامادری اش رفت و آمد کرد.

در همان سالی که والدینش طلاق گرفتند ، ویلسون در یک پیشامد ماهیگیری خویش را از یک چشم کور کرد. او ساعتها رنج کشید ، اما به ماهیگیری پیوستگی داد. او گلایه نکرد زیرا مایل بود در فضای مفتوح بماند. وی به تعقیب شفا پزشکی نبود.  چندین ماه پس ، مردمک چشم راست او با آب مروارید ابر شد.وی برای برداشتن لنز در بیمارستان پناساکولا بستری شد. ویلسون در حیات نامه خود می نویسد که "این عمل جراحی یک آزمایش ترسناک [قرن نوزدهم] بود". ویلسون با رویت کامل در چشم چپ خود ، با دیدن 20/10 روبرو شد.  دید 20/10 او را بر آن داشت تا روی "چیزهای کوچک" تمرکز کند: "من اغلب از بچه های سایر متوجه دستور ها و مورچه ها شدم و به طور خودکار به آنها علاقه مند شدم."

اگرچه او رویت استریوسکوپی خویش را از دست داده بود ، ولی هنوز هم می توانست نقاشی های ظریف و موهای تن حشرات کوچک را ببیند. توانایی مختصر وی در نگریستن پستانداران و طیور باعث تمرکز وی بر روی حشرات شد. پاورپوینت زیست شناسی دهم فصل چهارم

در سن نه سالگی ، ویلسون اولین سفرهای خود را در پارک راک کریک در واشنگتن دی سی سپریدن داد. او آغاز به جمع آوری حشرات کرد و علاقه زیادی به پروانه ها پیدا کرد. او آنها را با استفاده از تورهای ساخته شده با جاروها ، آویزهای کت و کیف های پارچه ای شکار می کرد.  رفتن به این اکتشافات منجر به شیفتگی ویلسون به مورچه ها شد. وی در حیات نامه خویش شرح عدل که چگونه روزی پوست یک درخت پوسیده را دور کشید و مورچه های سیترونلا را از ذیل آن کشف کرد. [12] مورچه های کارگری که پیدا کرد "کوتاه ، چاق ، زرد درخشان و بوی شدید لیمو از خود ساطع می کنند". ویلسون گفت که این اتفاق "تأثیر زنده و ماندگاری بر او باقی گذاشت".  وی وانگهی جایزه عقاب عقاب را توسط آورد و به عنوان مدیر طبیعت در اردوی تابستانی پسر پیشاهنگی خود فعالیت کرد. در سن 18 سالگی ، با هدف حشره شناس شدن ، با جمع آوری مگس ها شروع به شغل کرد ، ولی کمبود سوزن حشرات ناشی از جنگ جهانی دوم مایه شد الی او به مورچه هایی برود که می توانست در ویال ها نگهداری شود. ویلسون با تشویق ماریون آر. اسمیت ، کارآزموده مغز و اعصاب از موزه ملی تاریخ طبیعی واشنگتن ، رسیدگی همه مورچه های آلاباما را آغاز کرد. این مطالعه او را مکلف به گزارش اولین کلنی مورچه های اثیر نشان در ایالات متحده ، در نزدیکی بندر موبایل کرد.